عذاب مرد ميخ فروش
نیکان
چهار شنبه 25 اسفند 1395برچسب:نیکان، عاشورا, :: 9:32 ::  نويسنده : علی یگانه

عذاب مرد ميخ فروش

 

فضل بن زبير مي‏گويد: نزد «سدي» نشسته بودم که مردي وارد شد و کنار ما نشست، يک لحظه متوجه شديم که بدنش بوي «صمغ»( صمغ، شيره‏اي است که از بعضي درختان مانند صنوبر گرفته مي‏شود.

)  مي‏دهد. «سدي» به او گفت «صمغ» مي‏فروشي؟ او گفت: خير! «سدي» گفت: اين بو براي چيست؟ آن مرد گفت: من در لشکر عمر بن سعد بودم و فقط در لشکر ميخ چادر مي‏فروختم. بعد از روز عاشورا، رسول خدا صلي الله عليه و آله را در خواب ديدم و در کنار آن حضرت، حضرت علي عليه‏السلام و امام حسين عليه‏السلام نيز حضور داشتند و ديدم که رسول خدا صلي الله عليه و آله به اصحاب امام حسين عليه السلام آب مي دهد. من هم در کنار رسول خدا صلي الله عليه و آله تقاضاي آب کردم؛ ولي آن حضرت از آب دادن به من خودداري کردند و فرمودند: آيا تو نبودي که به دشمنان ما کمک کردي؟ گفتم يا رسول الله! من فقط ميخ مي‏فروختم، در همين حال رسول خدا صلي الله عليه و آله به حضرت علي عليه‏السلام رو کردند و فرمودند: به او صمغ  بخوران.

 

51.jpg

 

حضرت علي عليه‏السلام هم جامي به من دادند و من از آن خوردم، وقتي که بيدار شدم، تا سه روز از مخرج بول من، صمغ بيرون مي‏آمد، سپس آن حالت بر طرف شد؛ ولي بوي آن باقي ماند. «سدي» به او گفت: نان گندم بخور و هر چه از نباتات هست بخور و از آب فرات نيز بنوش؛ يعني هر چه دوست داري بخور، براي اين که هرگز فکر نمي‏کنم بهشت را مشاهده کني. ( مدينةالمعاجز، ج 4، ص 87. )

 

 

منبع: کرامات حسينيه و عباسيه  ؛ موسي رمضاني‏پور  نوبت چاپ: هفتم تاريخ چاپ: زمستان 1386 چاپ: محمد (ص) ناشر: صالحان  صفحات 71 و 72


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نیکان و آدرس ataataee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: